سبزعلی خجسته میگوید: تفاوت سرنا و کرنا برد صدای آنهاست و گرنه ساختار هردو ساز یکی است. او اضافه میکند که کرنا را در فضای باز و سرنا را در فضاهای کوچکتر مینوازند.
اساس موسیقی دستگاهی ما موسیقی مقامی است و موسیقی مقامی برگرفته از مناطق مختلف ایران است و این موضوع بنا به اسناد و مدارک موجود نیازی به اثبات ندارد. از سویی، هر بخش از کشور موسیقی و سازهای منحصر به فرد خود را دارد که دارای قدمت تاریخی و باستانی هستند. بگذریم از چند شهر معدودی که موسیقی مستقل با قدمت تاریخی بسیار ندارند که البته آنها هم تحت تاثیر شهرهای تابعه حال دارای موسیقی و آیینها و مناسک مربوط به آن هستند. باید یادآور شد بسیاری از این آیینها و مناسک مذهبی به انزوا رفته و در ورطه فراموشی قرار دارند. گرچه این سرنوشت فراموشی صرفا محدود به آیینها و مناسک موسیقایی نیست و برخی سازها و نواهای باستانی ما نیز در ورطه فراموشی قرار دارند. سرنا، کرنا، بربت، دهل، تنبور و دوتار را میتوان سازهایی باستانی دانست.
در میان سازهای باستانی ایرانی اما سازهای بادی سرنوشت غمانگیزتری دارند. حال دیگر کمتر مراسم شادی یا عزایی را میتوان سراغ داشت که در آنها ساز و دهل نواخته شود. ساز و دهل همان سرنا و دهل یا کرنا و دهل است. با اینکه شهرهای متعددی در ایران سرنا و دهل مینوازند، اما این ساز در مناطق غرب و جنوب غرب کشور کاربردهای بیشتری دارد و نوازندگان آن به موسیقی اصیل و باستانی پایبندترند. کرمانشاه، کردستان، خرمآباد و چهار محال بختیاری را میتوان از مهمترین مناطقی دانست که سازهای بادی باستانی در آنها اصیلتر نواخته میشود.
سرنا و کرنا در چهار محال بختیاری سازهایی بادی حماسی هستند که در کنار دهل، موسیقی این قسمت از ایران را اهمیت میبخشند. چهار محال بختیاری نیز طی سالهای گذشته دستخوش اتفاقاتی بوده که جدیترین آنها پاندمی کروناست. این همهگیری موسیقی را در خطه چهارمحال بختیاری مانند دیگر استانهای کشور تعطیل کرد و منجر به خانهنشینی استادان و نوازندگان و خوانندگان شد. در این مقطع هیچ مراسم جمعی اعم از جشنها و آیینها و عزارها برگزار نشد و این خلاء، مشکلات معیشتی اهالی موسیقی نواحی را دوچندان کرد. در نهایت با فروکش کردن کرونا به نظر میرسد اهالی موسیقی نواحی کشور برای فعالیت اوضاع بهتری پیدا کردهاند.
خبرنگار ایلنا، با توجه به این موضوع که تعداد استادان موسیقی نواحی ایران و آنها که به صورت مستقیم نزد بزرگان منطقهشان شاگردی کردهاند، بسیار کم است به سراغ سبزعلی خجسته (نوازنده و موسیقیدان خطه چهار محال بختیاری) رفته است.
سبزعلی خجسته چندی پیش در آبان ماه امسال به اتفاق رحمان خجسته (نوازنده دهل) در پانزدهمین جشنواره موسیقی نواحی گرگان حضور یافت و به اجرای مقامهایی چون «حیدرآقا» (دستمال بازی)، «دیبلال» (دوبیتی)، «قطعه چوب بازی»، «مقام عقیلی» و مقام «زنگ شتر» پرداخت.
این نوازنده پیشکسوت با این توضیح که ساز «کرنا» از دو واژه «کار» و «نای» تشکیل شده، درباره ارزش و اهمیت این ساز با ایلنا صحبت کرد.
از ویژگیهای ساز کرنا و اهمیت آن نزد قوم بختیاری بگویید.
این ساز که در موسیقی سنتی در دسته سازهای بادی قرار میگیرد، وسیلهای طبیعی است. کرنا برای ما سازی است که از زمان به دنیا آمدن با ما همراه است و تا زمانی که دنیا را ترک میکنیم این همراهی وجود دارد. شما توجه داشته باشید زمانی که بچهای به دنیا میآید برای او می نوازند. در مراسم تولد و عروسی و دیگر مناسبات هم برای او مینوازند و این سرنا و کرنا نواختن همراه دهل حتی در زمان مرگ و عزای فرد هم وجود خواهد داشت. به همین دلیل است که میگویم سازهای بادی ما از تولد تا مرگ همراهمان هستند.
همیشه نام «کرنا» و «سرنا» را باهم می شنویم اما درباره جزییات و تفاوتها کمتر توضیح داده شده است. برخی هم تصور میکنند این دو ساز یکی هستند و فرقشان در نامهاست.
این دو ساز ساختارشان یکی است و نوع نواختنشان هم باهم تفاوت زیادی ندارد که البته توان نواختن و قدرت حنجره وتکنیک نوازنده موضوعات خیلی مهمی هستند. درباره تفاوتها هم باید بگویم کرنا را بیرون و در فضای باز مینوازند چون نسبت به سرنا، برد صدای خیلی خیلی بالاتری دارد. در مقابل سرنا را در فضاهای کوچکتر و محیط داخلی مینوازند چون صدای آن و بردی که دارد از کرنا کمتر است. اگر بگویم صدای کرنا را میتوان از چندین کیلومتر دورتر شنید اغراق نکردهام.
آیا این دو ساز «کرنا» و «سرنا» در پردهبندی و گامها با هم تفاوت دارند؟
بله گام این دو ساز نسبت به هم کمی زیر و بم است که در نوع و جنس صدا دهی ساز تاثیر دارد.
با این حساب در منطقه شما اگر کسی «سرنا» بنوازد، قاعدتا کرنانواز نیز هست.
بله همینطور است. معمولا نوازندهها از سازهایی با اندازه و سایزهای کوچک استفاده میکنند و در ادامه هرچه میگذرد و توان نوازنده بالاتر میرود، سازها هم بزرگتر میشود. نوازنده اول سرنا مینوازد و بعد به سراغ کرنا میرود.
خیلی میشنویم که نسلهای جدید و جوانترها نسبت به یادگیری سازهای بومی منطقهشان تمایل و اشتیاقی از خود نشان نمیدهند! آیا همینطور است؟
به هرحال علاقهها نسبت به قبلا کمتر شده است، اما نمیتوان گفت در نسلهای پس از ما، گرایشی به یادگیری وجود ندارد. خیر اینقدر هم اوضاع بد نیست و به هر حال هستند کسانی که سرنا و کرنا بنوازند و شاید ما آنها را نمیشناسیم. الان پسرم هست که نوازنده حرفهای سرنا و کرنا است. برادرزاده و برخی دیگر از اقوام هم نوازندگی میکنند. و اینکه تعداد نوازندگان کرنا و سرنا برخلاف منطقه ما، سمت خوزستان بیشتر است. این سازها به هر حال قرنها وجود داشتهاند و همچنان به حیاتشان ادامه میدهند. هرچند که سخت باشد این روال وجود دارد. باید بدانیم که موسیقی معرف فرهنگ و هنر ایران است.
خودتان شاگردانی دارید که نوازندگی اصیل سرنا و کرنا را به آنها بیاموزید؟
خیر شاگردی ندارم. پسرم و چند برادرم هستند که نزد من نوازندگی را فرا گرفتهاند. حال این سه، چهار نفر نوازندگان حرفهای هستند و موسیقی و اجرا بخش مهمی از زندگی آنهاست.
از کم و کیف فعالیتهایتان راضی هستید؟ به هرحال شما در سالها و دهههای قبل فعالیتهای بیشتر و گستردهتری داشتهاید؟
اوضاع که مثل قبل نیست. کرونا باعث شد ما هم مانند دیگر همکاران در شهرهای دیگر فعالیتهای نسبتا کمی داشته باشیم. تا قبل از همهگیری کرونا ما اجراهای زیادی در شهرها و استان ها داشتیم و این روال کلا در طول سال وجود داشت و ما هم راضی بودیم. در دورهای جشنوارههای سالانه تنها برنامههای اجرایی ما نبودند و حال انگار برعکس شده و تنها رویدادهای مهم همان یکی دو جشنواره هستند. اتفاقا امسال هم در جشنواره موسیقی نواحی شرکت کردیم که در گرگان برگزار شد و ما هم از اجرایی که داشتیم راضی بودیم.
در کل وضعیت کمی بهتر شده، اما تعدد و تنوعی در فعالیتهایمان وجود ندارد؛ چون رویدادی برگزار نمیشود و هرچه هست معدود و گذرا است. موضوع دیگر این است که فعالیت در زمینه موسیقی تا حدودی فصلی است که این قضیه هم کم و کیف کار را تحت تاثیر قرار میدهد. شاید درستش این است که بگویم موسیقی در منطقه ما فصلی است. الان که زمستان است اجراهای کمتری داریم و این روال کم کاری پنج، شش ماه وجود دارد.
آنها که در چهارمحال شغلشان موسیقی است تا چه حد مورد حمایت نهادهای دولتی هستند؟ خودتان تحت پوشش حمایتها یا بخشهایی از آن هستید؟
راستش حمایتی که شما منظورتان هست قاعدتا وجود ندارد. من البته هنرکارتم را مدتی قبل دریافت کردم. صندوق اعتباری هنر چند باری به ما کمک کرد و مبالغی را به حسابمان واریز کردند، مثلا شب یلدا، یا شب عید یا در مناسبتی چون ماه رمضان به ما کمکهایی شد. با این حال مشکل معیشت اهالی موسیقی شهرستانها همچنان وجود دارد. ما حتی در شرایط عادی و غیر بحرانی درگیر معیشت و کسب درآمد از راه موسیقی هستیم.
شما در مقطعی کنسرتهای برون مرزی داشتید. این روال تا چه حد مورد رضایت شما بود؟
سالها پیش شاید سیاستها بر این بود که مسئولان میخواستند موسیقی نواحی مختلف ایران را به مردم دیگر کشورها و مخاطبان هنر جهان معرفی کنند. به همین دلیل هم بود که اعزامهای بسیاری صورت میگرفت و من هم از این رویه مستثنی نبودم. من به کشورهایی چون فرانسه و شهری چون دوبی سفرکردهام و به اجرای کنسرت پرداختهام. باید بگویم از آنجا که موسیقیهای محلی ما از جمله موسیقی چهارمحال در حال معرفی شدن بود مردم و مخاطبان کشورهای دیگر از کنسرت های ما خیلی خوب استقبال میکردند. کاش آن روال ادامه پیدا می کرد و اگر اینطور بود حالا خیلی از مردم کشورهای دیگر موسیقیهای اصیل ما را میشناختند و میشنیدند. به هرحال این واقعیت وجود دارد که موسیقی نواحی ما مانند سبکها و نواهای دیگر نیست و همیشه نو و تازه است و باید همینطور هم اجرا شود.
تاثیر مقولاتی مثل بداهه این تازه بودن را رقم میزند؟
هم این و هم اینکه منظورم از نو و تازه بودن این است که باید زنده اجرا شود و اتفاقا فرق موسیقی ما با موسیقیهای دیگر همین است. مانند خوانندهای که زنده بخواند، موسیقی ما هم همینطور است. بله این تازگی در موسیقی زنده وجود دارد و جریان دارد و ویژگی موسیقی ما هم همین است. مانند تئاتر. لطف دیدن نمایش به زنده بودن آن است. موسیقی نواحی و موسیقی بختیاری هم باید زنده نواخته و اجرا شود تا تازگی آن دیده و درک شود.
اگر ناگفتهای مانده بفرمایید.
از شما بابت توجهتان ممنونم. امیدوارم مسئولان حمایت خود را از اهالی موسیقی نواحی دریغ نکنند و هنرمندان نواحی و مخاطبان موسیقی خوب سلامت باشند.